سعیده منتظری در وبلاگ شخصی خود که “قلم نوشته ها نام
دارد” درباره ماه رمضان نوشته است :”دل ما از سنگ است و گذر زمان این سنگدلی را به
اثبات می رساند. روزهایی که یک لحظه از آن را در مخیله مان تصور نمی کردیم پشت سر
می گذاریم. روزهای هجرت و فرقت پدر را می گویم، و نیز مادر را. فرا رسیدن ماه مبارک
رمضان غم هجرانشان را دو چندان می نماید.”
دارد” درباره ماه رمضان نوشته است :”دل ما از سنگ است و گذر زمان این سنگدلی را به
اثبات می رساند. روزهایی که یک لحظه از آن را در مخیله مان تصور نمی کردیم پشت سر
می گذاریم. روزهای هجرت و فرقت پدر را می گویم، و نیز مادر را. فرا رسیدن ماه مبارک
رمضان غم هجرانشان را دو چندان می نماید.”
متن این نوشتار به شرح ذیل است:دل ما از سنگ است و گذر
زمان این سنگدلی را به اثبات می رساند. روزهایی که یک لحظه از آن را در مخیله مان
تصور نمی کردیم پشت سر می گذاریم. روزهای هجرت و فرقت پدر را می گویم، و نیز مادر
را. فرا رسیدن ماه مبارک رمضان غم هجرانشان را دو چندان می نماید.”
زمان این سنگدلی را به اثبات می رساند. روزهایی که یک لحظه از آن را در مخیله مان
تصور نمی کردیم پشت سر می گذاریم. روزهای هجرت و فرقت پدر را می گویم، و نیز مادر
را. فرا رسیدن ماه مبارک رمضان غم هجرانشان را دو چندان می نماید.”
مگر می شود ماه رمضان بیاید و درب آن سرای که همواره
مأمن همگان بود باز نباشد؟!
مأمن همگان بود باز نباشد؟!
مگر می شود ماه رمضان بیاید و آن شور و غوغا برای اثبات
هلال ماه از آن سرای برنخیزد؟!
هلال ماه از آن سرای برنخیزد؟!
مگر می شود ماه رمضان بیاید و آن صوت دلنشین قرائت قرآن
از آن سرای برنیاید؟!
از آن سرای برنیاید؟!
مگر می شود ماه رمضان بیاید و پای درس “اخلاق” و گذشت و
ایثار و مبارزه و شجاعت و آزادگی و ظلم ستیزی او ننشینیم؟!
ایثار و مبارزه و شجاعت و آزادگی و ظلم ستیزی او ننشینیم؟!
مگر می شود ماه رمضان بیاید و فقیه عالیقدر برایمان :
از محمد و رسالتش، از علی و عدالتش، از زهرا و نجابتش، از حسن و کرامتش، از حسین و
شجاعتش، از سجاد و عبادتش، از محمدباقر و وجاهتش، از جعفر صادق و فقاهتش، و از دیگر
ائمه معصومین (ع) نگوید؟!
از محمد و رسالتش، از علی و عدالتش، از زهرا و نجابتش، از حسن و کرامتش، از حسین و
شجاعتش، از سجاد و عبادتش، از محمدباقر و وجاهتش، از جعفر صادق و فقاهتش، و از دیگر
ائمه معصومین (ع) نگوید؟!
مگر می شود ماه رمضان بیاید و در فراق پدر و مادر سفر
کرده فقط خون دل خوریم؟! و مگر خون دل خوردن مبطل روزه ماه مبارک نیست؟!
کرده فقط خون دل خوریم؟! و مگر خون دل خوردن مبطل روزه ماه مبارک نیست؟!
مگر می شود ماه رمضان بیاید و …؟!
مگر می شود…؟!
اولین ماه رمضان را بدون حضور سبزشان تجربه می نماییم و
چه بسا رمضانهای دیگر را. آری دل ما از سنگ است و گذر زمان این سنگدلی را به اثبات
می رساند.
چه بسا رمضانهای دیگر را. آری دل ما از سنگ است و گذر زمان این سنگدلی را به اثبات
می رساند.
اما ای پدر آسمانی! هر روز هجرانت را بیشتر و بیشتر حس
می نماییم و خلأ وجودت و حضورت نمایانتر می گردد.
می نماییم و خلأ وجودت و حضورت نمایانتر می گردد.
در ظاهر دلسنگ شده ایم اما عجیب دلتنگ توایم. دلتنگ
صدایت، دلتنگ سیمایت، دلتنگ رهنمودهایت، و دلتنگ خون دل خوردنت برای اسلام و برای
مردم و برای زندانیان بی گناه و بی پناه.
صدایت، دلتنگ سیمایت، دلتنگ رهنمودهایت، و دلتنگ خون دل خوردنت برای اسلام و برای
مردم و برای زندانیان بی گناه و بی پناه.
« گوشم شنید قصه ایمان و مست شد
کو قسم چشم؟ صورت ایمانم آرزوست »
امید این که خداوند ما را صبر عنایت فرماید و از جمله
صابران درگاهش باشیم.
صابران درگاهش باشیم.
و امید این که پوینده راه حق و حقیقت باشیم.
منبع:سایت کلمه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر