مگر می شود ماه رمضان بیاید و …؟!/سعیده منتظری


سعیده منتظری در وبلاگ شخصی خود  که “قلم نوشته ها نام
دارد” درباره ماه رمضان نوشته است :”دل ما از سنگ است و گذر زمان این سنگدلی را به
اثبات می رساند. روزهایی که یک لحظه از آن را در مخیله مان تصور نمی کردیم پشت سر
می گذاریم. روزهای هجرت و فرقت پدر را می گویم، و نیز مادر را. فرا رسیدن ماه مبارک
رمضان غم هجرانشان را دو چندان می نماید.”
متن این نوشتار به شرح ذیل است:دل ما از سنگ است و گذر
زمان این سنگدلی را به اثبات می رساند. روزهایی که یک لحظه از آن را در مخیله مان
تصور نمی کردیم پشت سر می گذاریم. روزهای هجرت و فرقت پدر را می گویم، و نیز مادر
را. فرا رسیدن ماه مبارک رمضان غم هجرانشان را دو چندان می نماید.”
مگر می شود ماه رمضان بیاید و درب آن سرای که همواره
مأمن همگان بود باز نباشد؟!
مگر می شود ماه رمضان بیاید و آن شور و غوغا برای اثبات
هلال ماه از آن سرای برنخیزد؟!
مگر می شود ماه رمضان بیاید و آن صوت دلنشین قرائت قرآن
از آن سرای برنیاید؟!
مگر می شود ماه رمضان بیاید و پای درس “اخلاق” و گذشت و
ایثار و مبارزه و شجاعت و آزادگی و ظلم ستیزی او ننشینیم؟!
مگر می شود ماه رمضان بیاید و فقیه عالیقدر برایمان :
از محمد و رسالتش، از علی و عدالتش، از زهرا و نجابتش، از حسن و کرامتش، از حسین و
شجاعتش، از سجاد و عبادتش، از محمدباقر و وجاهتش، از جعفر صادق و فقاهتش، و از دیگر
ائمه معصومین (ع) نگوید؟!
مگر می شود ماه رمضان بیاید و در فراق پدر و مادر سفر
کرده فقط خون دل خوریم؟! و مگر خون دل خوردن مبطل روزه ماه مبارک نیست؟!
مگر می شود ماه رمضان بیاید و …؟!
مگر می شود…؟!
اولین ماه رمضان را بدون حضور سبزشان تجربه می نماییم و
چه بسا رمضانهای دیگر را. آری دل ما از سنگ است و گذر زمان این سنگدلی را به اثبات
می رساند.
اما ای پدر آسمانی! هر روز هجرانت را بیشتر و بیشتر حس
می نماییم و خلأ وجودت و حضورت نمایانتر می گردد.
در ظاهر دلسنگ شده ایم اما عجیب دلتنگ توایم. دلتنگ
صدایت، دلتنگ سیمایت، دلتنگ رهنمودهایت، و دلتنگ خون دل خوردنت برای اسلام و برای
مردم و برای زندانیان بی گناه و بی پناه.
« گوشم شنید قصه ایمان و مست شد
کو قسم چشم؟ صورت ایمانم آرزوست »
امید این که خداوند ما را صبر عنایت فرماید و از جمله
صابران درگاهش باشیم.
و امید این که پوینده راه حق و حقیقت باشیم.

منبع:سایت کلمه

هیچ نظری موجود نیست: