همه جاسوس و خائن هستند جز ما


روزگار ما روزگار نامها و نامه هاست. نامها به پیچ
تاریخی خود می رسند و نامه ها فردای تاریخ را نشانه می روند. حالا هفت نام، نامه ای
را نوشته اند که قداره بندان را به بند سردرگمی کشانده است. نامه ای که مظلومیت
نویسندگانش را گواهی می دهد. نامه ای که نیامده سندی شد ماندنی از ظلم و دروغی که
در این ایام بر ما رفته است. هفت زندانی سندی رو کرده اند که شاهد و گواهش مستی
قدرت سردار مشفق نامی است که چنان سرکنگبینش صفرا فزوده که پرده های لا ابالی می
زند و فتنه ای را بر ملا می کند که یکسال و اندی است بر جان و ناموس مردم ایران شتک
زده است.
شاید اگر سردار مشفق می دانست که حقیقت سنبه اش پر
زورتر از هر داغ و درفشی است اینطور بد مستی نمی کرد و با افتخار از کودتا حرف نمی
زد و نمی گفت: ” به لطف امام زمان (عج) شب انتخابات ، بین ساعت ۸ تا ۱۲ شب هر ۳ جا
شناسایی شد و هر ۳ جا را مختل کردیم و نگذاشتیم در انتخابات به شکل دلخواهشان
اختلال ایجاد بکنند !”
همه جاسوسند الا ما
البته حرفها و تحلیلهای سردار به قدری کودکانه و باسمه
ای است که هیچ عقل سلیمی نمی تواند اول و آخرش را درک کند. درباره حرفهای سردار
مشفق، مسعود بهنود نویسنده و روزنامه نگار می گوید: ” از نظر سردار مشفق، هر کس که
با وی مخالف است یا موافق نیست، جاسوس و مامور اجنبی است. از جمله اهدافی که این
کار می تواند داشته باشد عادی سازی و از قبح انداختن ارتباط با دستگاه های اطلاعاتی
است. وقتی ریاست جمهور محبوبی که هنوز محبوب تر از وی در ایران کس نیست، منظورم
محمد خاتمی است، که تمام لجن پراکنی ده سال گذشته کوچک ترین خدشه ای به محبوبیت وی
وارد نکرده، مامور اجنبی – به قول استاندآپ کمدی سردار مشفق زیر دست ابطحی – است،
چطور باید این عمل را قبیح دانست. وقتی آقای یونسی هشت سال وزیر اطلاعات مرتبط است
دیگر چه نظامی و چه اطلاعاتی و چه مصلحتی. کسی مقیم حرم حریم نخواهد ماند. ”
این روزنامه نگار قدیمی ادامه می دهد: ” دیگر کشفی که
از این همه جاسوس سازی می توان داشت این است که به طور طبیعی شنونده در گوینده تامل
می کند و از خود می پرسد آیا گوینده این سخنان به راستی چنان هست که می نماید، آیا
قصد پنهان کردن چیزی را ندارد. ”
با این همه حرفهای نامشقفانه سردار مشفق این بهانه را
به دست مردان مردی می دهد که دست از جان شسته این واقعیت را بر ملا سازند که سخنان
سردار ” صریحا پرده از روی مداخلات غیرقانونی این گروه نظامی و اطلاعاتی در جهت
پیروز کردن آقای احمدی نژاد در انتخابات دور دهم و جلوگیری از پیروزی نامزدهای دیگر
بر می دارد.”
این هفت نفر
امضا کنندگان این نامه تاریخی بهزاد نبوی، مصطفی تاج
زاده و فیض الله عرب سرخی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، محسن میردامادی
دبیرکل جبهه مشارکت، محسن امین زاده، عبدالله رمضان زاده و محسن صفایی فراهانی دیگر
اعضای جبهه مشارکت هستند. هفت نفری که بعد از انتخابات جنجال برانگیز ریاست جمهوری
دستگیر و قربانی پرونده سازی ها و خلاف کاری های گروهی استبدادطلب شده اند که رقیب
انتخاباتی محمود احمدی نژاد را دشمن کیان مملکت می دانند.
این گروه از فعالان اصلاح طلب که از طرف گروهی از
نیروهای سپاه پاسداران دستگیر و متهم به اقدام علیه امنیت کشور شده اند، از رئیس
قوه قضائیه خواسته اند که با استناد به اعترافات صریح سردار مشفق، به شکایت آنها از
آقای مشفق و دیگر مسئولان و فرماندهان قرارگاه ثارالله وابسته به سپاه پاسداران
رسیدگی کند.
این هفت نفر با استناد به بخش هایی از سخنان سردار
مشفق، می گویند که “محتوای این سخنرانی که تاکنون از سوی هیچ نهاد حکومتی تکذیب
نشده ، سند مهمی در جهت روشن شدن مسائل پشت پرده انتخابات ریاست جمهوری دهم و حوادث
بعد از آن است. این سند نشان دهنده اقدامات خلاف قانون گروه استبداد طلب پیش گفته،
در جریان انتخابات و پس از آن است؛ اقداماتی که در افکار عمومی کودتای انتخاباتی
نام گرفته است.”
این اظهارات در حالی در آبان ماه سال گذشته توسط سردار
مشفق انجام شد که فرماندهان لشگر ثارالله که یک گروه نظامی وابسته به سپاه است،
چهار روز پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری درخواست دستگیری ده ها نفر از
فعالان سیاسی، فرهنگی و مطبوعاتی را به سعید مرتضوی دادستان وقت تهران داده بودند
که امضاکنندگان این نامه نیز جزو آنها بودند.
جالب اینجاست که قوه قضائیه ایران به جای رسیدگی به
شکایت این هفت نفر دوباره برخی از آنها از جمله صفایی فراهانی را به زندان
فراخوانده است و حتی این موضوع هم نتوانسته خللی در اراده آهنین این هفت نقر ایجاد
کند. چنانچه محسن صفایی فراهانی با تاکید بر اینکه شکایت خود را پس نخواهد گرفت روز
گذشته به زندان بازگشت.
و این چنین است که در ایام نامها و نامه ها، نامها به
پیچ تاریخی خود می رسند و نامه ها فردای تاریخ را نشانه می روند. به خیال سردار
مشفق تاریخ خیال پشت به زین شدن آدمها را ندارد. که به همه قداره بندان باید گفت
زهی خیال باطل. که این از اسب افتادگان از خوب حادثه از اصل نیافتاده اند و به
روزگار ما این زندان بان است که اسیر زندانی است. نمونه اش همین نامه که خواب و
خوراک را بدجوری به سرداران حرام کرده است. آنقدر که دستگاه قضا دربند کردن شاکی را
به پاسخ گویی متشاکی ترجیح می دهد.

منبع : ندای سبزآزادی


هیچ نظری موجود نیست: